تبدیل اسم به فارسی باستان (میخی):

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 83
          چهارشنبه 16 فروردین 1391
           نظرات (0)
        

در درس تاریخ که در مورد حکومت هخامنشیان و ساسانیان بوده، دانش آموزان به خط فارسی باستان بسیار علاقه پیدا کردند و سوالات زیادی در این مورد می پرسیدند. که تصمیم گرفتم حروف الفبای باستانی یا خط میخی را به آن ها آموزش دهم. که یک جلسه از درس تاریخ را به آن اختصاص دادیم و از این که توانستند نام خود را به میخی بنویسند برای شان بسیار جذاب و جالب بود.

خودم اسم شان را در این پست به میخی نوشته و قرار دادم:

امیر محمد آب روشن:

:امیر رضا ابوطالبی

علیرضا باقری:

:رضا شکری

:علیرضا فتاحی

:محمدرضا فولادی

:امیرحسین قادری

:علی اصغر (طاها) مظاهرپور

:رضا نوروزی

ادامه مطلب ...

داستانی از کلیله و دمنه: پیری مار و تدبیر او

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 40
          دوشنبه 14 فروردین 1391
           نظرات (0)
        

ماری پير شد و توان شكار كردن را از دست داد. به خاطر این سرنوشت خود غمگين شد، كه بدون توان شكار كردن، چگونه‌ می تواند زندگی كند؟ با آن‌كه می ديد كه جوانی دیگر بر نمی گردد، اما آرزو می كرد كه‌ ای كاش همين پيری هم ماندنی ‌بود. پس به كنار چشمه‌‌ای كه در آن قورباغه‌های بسياری زندگی می كردند و يك سلطان كامكار داشتند، رفت و خود را مانند افسردگان و اندوه‌ زدگان نشان داد. قورباغه‌ای از او دلیل اندوهش را پرسيد! مار گفت: «چرا اندوهگين نباشم كه زنده‌ بودن من در شكار كردن قورباغه بود، اما امروز به يك بيماری دچار شده‌ام كه اگرهم قورباغه‌ای شكار كنم، نمی توانم آن را نگه‌داشته و بخورم.»

قورباغه پس از شنيدن اين سخن به نزد حاكم رفت و مژده‌ ی اين كار را به او داد. سلطان مار را به نزد خود خواند و از او پرسيد كه چرا دچار اين بيماری شده‌ای؟ مار گفت، روزی می خواستم كه يك قورباغه را شكار كنم، قورباغه فرار کرد و خود را به خانه‌ ی زاهدی انداخت. من او را تا خانه‌ ی زاهد دنبال كردم، خانه تاريك بود و زاهد هم در خانه نشسته بود. من انگشت پسرش را به خیال اين كه قورباغه است نيش زدم و او مرد. زاهد نيز، مرا نفرين كرد و از خدا خواست تا خوار و كوچك شوم، طوری كه سلطان قورباغه‌ ها بر پشت من بنشيند و من توان خوردن هيچ قورباغه‌ای را نداشته باشم. سلطان قورباغه‌ها با شنيدن اين سخن خوشحال شد و بر پشت مار نشست. سلطان با آن كار خود را بزرگ و نيرومند می دانست و بر ديگران فخر می فروخت.

پس از گذشت چند روز مار به سلطان گفت: «زندگانی سلطان دراز باد، من به نيرویی نياز دارم كه با آن زنده بمانم و در خدمت به تو، روزگار را بگذرانم.» سلطان گفت: «درست می گويی، هر روز دو قورباغه برايت آماده می كنم كه بخوری.» پس مار هر روز دو قورباغه می خورد و چون در اين كاری كه انجام می داد برایش سود داشت، آن را موجب خواری خود نمی دانست.

ادامه مطلب ...

قله دماوند از فراز کوه کرکس در اصفهان:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 62
          پنجشنبه 03 فروردین 1391
           نظرات (0)
        

عکاس: محمد سلطان الکتابی (کوهنورد اصفهانی)

کرکس بلند ترین قله استان اصفهان با ۳۸۹۵ متر بلندی است.

دماوند، گنبد گیتی، که در حدود ۳۰۰ کیلومتر از آنجا دورتر است، بر فراز افق شمالی سر بلند و استوار خودنمایی می کرد! اتفاقی بسیار کم نظیر و فراموش ناشدنی.

ادامه مطلب ...

سال نو مبارک:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 125
          سه شنبه 29 اسفند 1391
           نظرات (0)
        

دوقدم مانده به خنديدن برگ؛ 

يك نفس مانده به ذوق گل سرخ؛ 

چشم درچشم بهاري ديگر...

تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان

یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان.

ادامه مطلب ...

تکلیف املا:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 120
          یکشنبه 27 اسفند 1391
           نظرات (0)
        

از درس اول تا هجدهم کتاب بخوانیم واژه هایی که یکی از شکل های زیر را دارند، پیدا کنید و بنویسید:

ادامه مطلب ...

تکلیف انشا:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 39
          یکشنبه 27 اسفند 1391
           نظرات (0)
        

سلام دانش آموزان عزیز.

سال نو مبارک.

این داستان به عنوان تکلیف انشای شما برای عید است. آن را خوب بخوانید و خلاصه ی آن را در 5 سطر بنویسید.

پیام داستان را هم بیان کنید.

* ماهی قرمز مغرور:

یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.

توی یک برکه بسیار زیبا دسته ای از ماهی ها و قورباغه ها کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند، توی کارها به هم کمک می کردند، حتی اگر یک دشمن مثل مرغ ماهیخوار یا موجودات دیگری به برکه آن ها نزدیک می شدند قورباغه های نگهبان خیلی سریع به همه خبر می دادند تا فرار کنند، همه با هم خوب و مهربون بودند به جز یکی از ماهی ها.

توی این برکه ی زیبا یک ماهی قرمز کوچولو که دُمش سه تا باله بزرگ و زیبا داشت زندگی می کرد، ماهی قرمز ما چون فکر می کرد با بقیه فرق داره و از همه زیباتره، مُدام توی برکه این طرف و آن طرف می رفت و به همه می گفت: ببینید باله های من توی آب چه قدر قشنگ میشه وقتی شنا می کنم،می بینید من چه قدر از همه شما زیباترم، هیچکدام از شماها به زیبایی من نیستید.

خلاصه ماهی قرمز قصه ما هرجا می رفت فقط از خودش تعریف می کرد، به خاطر همین هم بود که بقیه باهاش دوست نبودند و اون توی برکه به اون بزرگی تنهای تنها بود و هیچ کس نبود تا باهاش بازی کنه.

روزها همین طور می گذشت و می گذشت، تا این که یک روز، ماهی قرمز بر خلاف قانون برکه رفته بود روی آب تا به قورباغه های نگهبان باله هاش رو نشون بده، ولی ناگهان یک مرغ ماهیخوار بدون اینکه ماهی قرمز بفهمه نشست کنار برکه و خیره شد به ماهی قرمز.

قورباغه های نگهبان حسابی ترسیده بودند، یکی از اون ها خیلی سریع رفت توی آب و خودش رو به ماهی قرمز رسوند و آرام بهش گفت: ماهی گلی زود برو زیر آب الان ...

اما قرمزی پرید وسط حرفش و گفت: چون من از تو زیباترم به من حسودی می کنی برای همین هم میخوای من برم زیرِ آب، اما اشتباه می کنی من زیرِ آب نمی رم.

برای همین چرخی زد و کمی آن طرف تر رفت، غافل از اینکه مرغ ماهیخوار برای او چه نقشه ای کشیده.

در همین هنگام ماهی قرمز به بالا پرید، بالا پریدن همان و شکار مرغ ماهیخوار شدن همان.

مرغ ماهیخوار ماهی قرمز مغرور را در یک چشم به هم زدن خورد و از آنجا پرواز کرد و رفت.

ادامه مطلب ...

تکلیف ریاضی:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 60
          یکشنبه 27 اسفند 1391
           نظرات (0)
        

سوالات ریاضی - پایه ی چهارم ابتدایی نوروز1391

1- عدد 2536854 را وارد ماشین حساب کنید.
اگر بخواهیم رقم 8 تبدیل به صفر شود، باید چه عملیاتی انجام دهید؟(امتحان کنید.)

2- روی برگه ی چک پدر سینا نوشته شده بود:
دو میلیارد و چهل میلیون و سیصد و پنجاه و پنج هزار و صد.
الف) این عدد را به رقم بنویسید.
ب) این عدد چند تومان است؟

3- برای عبارت رو به رو،یک مساله بسازید.و آن را حل کنید. =(25+32)-650

4- مدرسه ای 300 دانش آموز دارد. اگر قرار باشد برای هر دانش آموز 6 مداد خریداری شود، برای کل مدرسه چند مداد باید تهیه شود؟

5- با ماشین حساب، پاسخ ضرب های زیر را به دست آورید.
                                                                                           =10*350
                                                                                         =100*350
                                                                                       =1000*350
                                                                                     =10000*350

6- بادبادک بسازید:
یک قطعه نی حصیر (چوب) 40 سانتی متری ببُرید. یک نی دیگر را طوری که عمود منصف قبلی باشد، به آن ببندید. طول این نی بهتر است از قبلی بلندتر باشد. یک تکه کاغذ روی آن بچسبانید. به نقطه ی تقاطع دو تا نی، یک نخ بلند ببندید. دنباله و گوشواره هم یادتان نرود. آن را پس از تعطیلات نوروزی به مدرسه بیاورید تا در روزی که باد می وزرد، بازی کنیم.

7- الگوی زیر را ادامه دهید:
- 8000 - 400 - 20 - 1

8- مهسا می خواهد در تعطیلات عید نوروز یک کتاب 104 صفحه ای را بخواند.اگر او هر روز به تعداد صفحه ی مساوی از صفحه های کتاب را بخواند، در هر روز چند صفحه را خواهد خواند؟
سمانه کتاب خواندن را از سه شنبه شروع کرده است. چه روزی کتاب تمام می شود؟
شما هر ورز چند صفحه کتاب مطالعه می کنید؟

9- پنج دقیقه بگردید و به اطراف خود خوب نگاه کنید و خطوط موازی و عمود بر هم را پیداکنید.
10 نمونه از آن ها را یادداشت کنید.

10- تقسیم های زیر را کامل کنید:
مقسوم: 39                                               مقسوم:
مقسوم علیه: . . .                                       مقسوم علیه: 7
خارج قسمت: 4                                          خارج قسمت: . . .
باقی مانده: . . .                                         باقی مانده: 3

11- واحد مناسب برای هر جمله را بنویسید:
- من هر روز 17 . . . . نماز می خوانم.
- در نمایشگاه کتاب، 5 . . . . کتاب خریدم.
- پدرم 30 . . . . بنزین زد.
- فاصله ی تهران تا مشهد تقریبا 1000 . . . . است.
- خواهرم 4 . . . . از من سنگین تر است.
- 320 . . . . از نمایشگاه بازدید کردند.
- برای دوخت روپوش من 3 . . . . پارچه مصرف شد.
- پرستار 10 . . . . از من خون گرفت.

12- مربعی به ضلع 4 سانتی متر را طوری می بُریم که به چهار مربع هم شکل تقسیم شود.
محیط هر مربع کوچک چقدر است؟

13- اگر در جایی پشت سر هم نوشته باشد: ریاضی، ریاضی، ریاضی، . . .
- به نظر شما شصت و دومین حرفی که نوشته شده، چه حرفی است؟ . . . .
- نود و پنجمین حرف، چه حرفی خواهد بود؟ . . . . چرا؟ . . . .

14- در جا کفشی نمازخانه، کدام تعداد لنگه ی کفش ممکن نیست وجود داشته باشد؟
72 - 242 - 155 - 43 - 20 - 106 - 88- 7 - 29

ادامه مطلب ...

استقبال از سال نو:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 50
          چهارشنبه 24 اسفند 1390
           نظرات (0)
        

از اول اسفند برای استقبال از سال نو و عید نوروز، سبزه گذاشتیم.

دانش آموزان در زنگ هنر برای پدر و مادر خود،کارت تبریک عید درست کردند :نقاشی کشیدند و پیام تبریک خودشان را روی آن نوشتند.

من هم برای شان، حاجی فیروز درست کردم. و روی سبزه گذاشتیم.

و امروز به خانه ی خود بردند تا سر سفره ی عید و هفت سین خودشان بگذارند.

ادامه مطلب ...

سفر به کائنات:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 65
          چهارشنبه 24 اسفند 1390
           نظرات (0)
        

با دیدن این تصاویر به دنیای بیرون و درون سفر می کنید.

سفری بسیار جالب و دیدنی.

پیشنهاد می کنم حتما آن را ببینید:

روی

سفر به کائنات

کلیک کنید.

ادامه مطلب ...

چهارشنبه سوری:

          مرجان دلاوری 
            بازدید : 47
          سه شنبه 23 اسفند 1390
           نظرات (0)
        

يکی از آیين های سالانه ايرانيان، چهارشنبه سوری يا به عبارتی ديگر چارشنبه سوری است. ايرانيان آخرين سه شنبه ی سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.

چهارشنبه سوري، يک جشن بهاري است که پيش از رسيدن نوروز برگزار مي شود.

تمامي آيين ها و يادمان هايي كه مردم ايران در هنگامه گوناگون بر پا مي داشتند و بخشي از آنها همچنان در فرهنگ اين سرزمين پايدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نياكان ما در آميخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، اميد به زندگي ، نبرد با اهريمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمايش ها و آيين هاي گوناگون نمايشي گنجانده شده بود .

رفتار خشونت آميز و مغاير با عرف و منش جامعه نطير آنچه كه امروزه تحت نام چهارشنبه سوري شاهد آن هستيم ، در هيچكدام از اين آيين ها ديده نمي شود .

بهتر است بگوييم ، كساني كه با منفجر كردن ترقه و پراكندن آتش سلامتي مردم را هدف مي گيرند ، با تن دادن به رفتاري آميخته به هرج و مرج روحي ، آيين چهارشنبه سوري را تحريف كرده اند.

تصویری از یکی از دیوار نگاره‌های چهل‌ستون،- دوران صفویه که جشن و پایکوبی ایرانیان را در شب چهارشنبه‌سوری به تصویر کشیده‌است.

لطفا برای خواندن بقیه ی متن به ادامه ی مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 ...4 5 6 ...8 9 صفحه بعد

تعداد صفحات : 9